(بیست سال معصیت)
درکتاب ثمرةالحیوة جلد سوم صفحه ۳۷۰ نوشته: جوانی در بنی اسرائیل زندگی می کرد و به عبادت حق تعالی مشغول بود روزها را به روزه وشب هارا بنماز وطاعت تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریب خورده وکم کم از خدا کناره گرفت وعبادتها راتبدیل به معصیت و گناه کرد واز جمله گنه کاران قرار گرفت ودر این کار بیست سال باقی ماند یک روز آمد جلو آینه خود را ببیند نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد واز کرده های خود سخت پشیمان گردید. گفت خدایا بیست سال عبادت وبیست سال معصیت کردم اگر بر گردم بسوی تو آیا قبولم می کنی. صدائی شنید که می فرماید: « اجبتنا فاحببناک وان رجعت الینا قبلنا» تا آن وقتی که ما را دوست داشتی پس ماهم تو رادوست داشتیم ،ترک ما کردی پس ماهم تورا ترک کردیم، معصیت مارا کردی تو را مهلت دادیم. پس اگر برگردی بجانب ما تو را قبول میکنیم. ( پس توبه نمود ویکی از عباد قرار گرفت) از این مرحمتها از خدا نسبت به همه گنه کاران بوده وهست. « اصول کافی: ج۲ ص۴۳۵»